هر زن یک ملکه
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
هر زن یک ملکه
نوشته شده در یک شنبه 11 بهمن 1394
بازدید : 669
نویسنده : لیلی رس

هر زن یک ملکه است ولی ظاهر و پوشش او نشان دهنده سخاوت شوهر اوست  ولی خانم ها نیز باید در داخل منزل به پوشش و آراستگی خود برسند

حتما این ضرب مثل را شنیده اید.شاید با یک داستان شنیدنی به معنی این ضرب المثل بهتر پی ببرید ؛

در زمانهای دور حاکمی با لباس مبدل برای سر کشی و درک اوضاع به میان مردم می رفت از قضا روزی از محلی می گذشت سه مرد را دید که با هم گفتگو

می کنند حاکم از آنها اجازه خواست تا لحظه ای در کنارشان باشد .یکی از مردان گفت من آرزو دارم فرمانده لشگر کشورم باشم دومی گفت من دوست دارم

وزیر دارایی کشورم باشم .سومی آهی کشید و گفت شنیده ام حاکم همسر زیبایی دارد مثل ماه .ای کاش می شد من شبی در آغوش همسر حاکم می خوابیدم

تا من هم مثل حاکم لذت می بردم.حاکم که کناری نشسته بود پس از شنیدن آرزوی آنها از جمع خدا حافظی کرد و به محل حکومت رسید فورا دستور داد در فلان

نقطه سه نفر هستند آنها را پیش من بیاورید .پس از آوردن آنها حاکم گفت یکی از ماموران من در کنار شما بوده و آرزویتان را شنیده من هم دوست دارم  آرزوی شما

را براورده کنم نفر اول را فرمانده لشگر کرد نفر دوم را وزیر دارایی و به نفر سوم گفت متاهلی جواب داد بله گفت می خواهم همسرم را فردا شب در اختیارت بگذارم

تا به آرزویت برسی آن شخص که ترسیده بود به حاکم گفت غلط کردم گوه خوردم خودم همسر دارم حاکم گفت نه امروز را استراحت کن تا فردا شب .

دستور داد همسر ان مرد را آوردند حاکم به او گفت شوهرت چنین ارزویی داشته به خادمان دربار گفته ام تو را امروز به حمام ببرند و لباس فاخر بپوشانند و به زیبا ترین

وجه آرایش کنندو شبی را در کنار همسرت باش و هر در خواستی داشت جواب مثبت بده ولی متوجه باش که به او نگویی همسرش هستی وانمود کن زن حاکمی.

فردا شب آن مرد را حاکم خواست و گفت امشب همسرم نزد تو می اید و هر چه خواستی لذت ببر . آن مرد ترسید فکر کرد می خواهند او را بکشند او را به اتاقی بردند

که از قبل آماده بود و زنش را داخل اتاق فرستادند مرد از فرت زیبایی زن مبهوت شده بود باور کرد زن حاکم است و هرگونه که قصد کامجویی داشت زنش در اختیار او

گذاشت .صبح ماموران آمدند و او را نزد حاکم بردند .حاکم  پرسید همسرم چگونه بود ؟ آن مرد سرش را به پایین انداخت و گفت قبله عالم به سلامت باد خدا سایه تان را

مستدام بدارد خیلی لذشت بردم دیشب یک شبرویایی بود واقعا همسرتان مرا به آرزوی دیرینه ام رساند .حاکم از قبل دوتا تخم مرغ آماده کرده بود یکی معمولی و دیگری

رنگ آمیزی شده بود را به او نشان داد و گفت این دو با هم چه فرقی دارند مرد جواب داد یکی ساده است و دیگری رنگ شده حاکم تخم مرغ ها را شکست و گفت الان چه

رد جواب داد هر دو دارای زردی و مقداری سفیده هستند فقط رنگ آمیزی تفاوت انها بود .حاکم گفت احمق نادان کسی که دیشب در بستر تو بود همان همسر دایمی توست

که او را به اینجا آمده و به حمام رفت و لباس فاخر پوشید وآرایش کرد و به نزد تو آمد تو نفهم اگر به همسرت توجه کرده و برای او خرج کنی تا زیبایی هایش را بروز دهد و با عشق

علاقه در کنارش بخوابی هیچ فرقی با زن حاکم ندارد .همه زنان در خلقت هستی یکی هستند اگر همه به همسرانشان توجه کنند هیچ چشمی دنبال زن دیگری نخواهد بود.






مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: